♥♥♥♥♥
یه ﺑﭽﻪ ﺩﯾﺪﻡ ،
ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻪ �
ﺗو ﺩﻟﻢ ﮔﻔﺘﻢ ،
ﺗﻮ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮ ،
ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻦ �
♥♥♥♥♥
در روزگار غریبی که سزای خوب بودن,خنجر از پشت خوردن است....
پس بزن که سزای من,از درد به خود پیچیدن است
بزن که یک عمر تکرار اشتباه ,داستان تکراری زندگی ام شده است..
بزن که من ادم نمیشوم
بزن تا که احساسات گرانم را به بهایی ارزان نفروشم دیـگــــــــــــر
بزن که سزای قلب ساده ی من,همین خنجرهای به زهر اغشته ی توست
بزن تا شاید فهمیدم که همیشه خوب بودن,خوب نیست
و گاهی باید بد بود, بد...
فرو کن خنجرت را نارفیق ,تا که دردش بیدارم کند
از خوابی که در ان همه را خوب می بینم
بزن ,بزن که سزایم مـــــــــــــــــرگ است...
♥♥♥♥♥
END
khali ba rooh ast
whali ta bodeh hamin bodeh wa khahad bod
11402 بازدید
3 بازدید امروز
4 بازدید دیروز
12 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian